اختاپوس اخوان المسلمین، رقصنده در خون
اخوانالمسلمین، یک سازمان سیاسی بنیاد گرای اسلامی سنی مذهب است، که در سال « 1928م » در شهر اسماعیلیەی مصر توسط “حسن البنا ” تشکیل شد. این سازمان، تحت عنوان بیداری اسلامی، متاثر از اندیشههای سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده و محمد الغزالی بود، کە اندیشه خلافت و فرمانروایی” امپراتوری اسلامی” بر تمام سرزمینهای اشغال شده توسط اسلام را در سر داشت.
اخوانالمسلمین جهت رسیدن به اهدافش در زمینههای مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت.
بعدها اخوانالمسلمین هدفهای دیگری را هم مد نظر قرار داد و در سال « 1939م » با تکیه بر آرمان فلسطین و دفاع از حقوق اعراب، منجر به گسترش نفوذ آنها در سوریه، اردن وتا حدودی در لبنان، سودان و شمال آفریقا شد.
پس از کشته شدن “حسن البنا ” در سال « 1949م » اخوانالمسلمین با خلا ایدئولوژیک مواجه گشت و توسط اندیشههای ” سید قطب ” به بازسازی و انسجام دوباره در سال « 1960م » انجامید و بر خلاف ” حسن البنا ” که به دنبال روش های تدريجی و سیاسی برای دستیابی به حکومت اسلامی بود، سید قطب مش انقلابی و مسلحانه داشت و براین باور بود، که تنها با کمک شمشیر و قرآن می توان حکومت خداوند را، در زمین پیاده نمود. نظریات ” سید قطب ” گرچه به حکومت اسلامی مورد نظر وی منتهی نشد، اما سبب پیدایش گروههای تروریستی در جهان اسلام شد. سید قطب بر این باور بود، که مردم از هم نشینی با قرآن، که مسلمانان صدر اسلام تجربه کردهاند، دور افتادهاند. شاید از همین رو بود، که مباحث لغوی، کلامی، فقهی و فلسفی را در تفسیر خود کنار گذاشت و قرآن را به مشابه متنی برای عمل و حرکت سیاسی تفسیر کرد.
سید قطب قرآن را نه فقط کتاب عارفان و عبادت گران، بلکه کتاب مبارزە و جنبش می دانست، اندیشه او سخت در ایدئولوژی جنبشها و گروههای اسلام گرای جهادی و سلفی اثر نهاد و با مفهومهای جاهلیت جهان – حاکمیت الله و جهانی بودن اسلام و ترور، انقلاب و خشونت پیوندی ناگسستنی بخشید.===========
اخوانالمسلمین در ایرانتاریخ پیدایش فکری اخوانالمسلمین و ورود آن به ایران
برای بررسی چگونگی روابط امروز ایران و اخوان المسلمین، باید به تبیین روابط گذشته اخوان با جنبش اسلام سیاسی در ایران اشارهای داشته باشیم، چرا که رابطه اخوان المسلمین با جنبش اسلام سیاسی و جهادی در ایران دارای ابعاد تاریخی عمیقی است، که به دوره پیش از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی بر می گردد.
درسال « 1947م » سازمان یا نهادی تحت عنوان ” جماعه التقریب بین المذاهب الاسلامیه ” در قاهره اعلام موجودیت نمود، که مؤسسین نخستین و اصلی آن، “ شیخ محمد تقی قمی و حسن البنا ” بودند و این نشان دهنده آغاز همکاری عملی و مشترک بین جنبش بنیاد گرایی اسلامی در ایران و اخوان المسلمین در مصر بود. علاوه بر این همکاری در سال « 1948م » ملاقات ” آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی” رهبر جنبش اسلامی ایران با ” حسن البنا ” در مراسم حج گامی دیگر در تحکیم روابط بین ایران و اخوان المسلمین بود
سفر ” نواب صفوی و آیت الله طالقانی ” به مصر و دیدار با رهبران اخوانالمسلمین، که در رأس آن سید قطب دبیر « موتمر قدس » بود، نواب صفوی را برای ایراد سخنرانی دعوت می کند، نواب صفوی شرکت می کند و سید قطب برای بار دوم او را به قاهره دعوت می کند و در دانشگاه قاهره سخنرانی می کند، واز آنجا باز به دعوت اخوانالمسلمین به سوریه، لبنان و عراق می رود و همکاری میان اخوانالمسلمین و شیعیان ادامه پيدا می کند.
پیوند و ارتباط رهبری اخوانالمسلمین با ايران، در حوادث سیاسی مصر و ایران، نقش خاصی داشت. آنها از حرکت ضد دولتی وقت ایران به رهبری آیت الله کاشانی، پشتیبانی کامل کردند و ایران هم بعد در مسئله ملی شدن کانال سوئز از مصری ها حمایت کرد و نمونەای از این تعاون و همکاری در نامه سرگشاده سید قطب به آیت الله کاشانی است، که در آن آمده است، میان تمام این دشمنی ها و تجاوزها، فریادی مشترک از گوشه و کنار جهان اسلام برخاسته است، که خواستار اتحاد مسلمانان و ایجاد حکومت واحد اسلام است.
نواب صفوی در سفری دیگر به مصر، خمینی را به رهبران اخوان المسلمین معرفی می کند و از نبوغ و عزم راسخ او به بنیاد گرایی و مجاهدت اسلامی تعریف و تمجید می کند.در بررسی تاریخ سیاسی خاورمیانه و خاور نزدیک و شمال آفریقا، در نهايت به این نتیجه خواهیم رسید، که به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در سال « 1357ش » و قانون اساسی جمهوری اسلامی بر گرفته از متون و برنامههای اخوانالمسلمین مصر و سازمانها و جنبشهای تروریستی در خاورمیانه بوده و بین خمینی و نواب صفوی روابط تنگاتنگ و قابل اعتمادی وجود داشته است.
نواب صفوی چنان شیفته اخوانالمسلمین می شود، که گروه تروریستی خود را فدائیان اسلام نامگذاری می کند.
نواب صفوی رابط و پستچی مخفی بین خمینی و رهبران اخوانالمسلمین مصر بوده است.
رابطه اخوانالمسلمین و روحانیت شیعه بصورت ایدئولوژیک و اعلام پشتیبانی ادامه یافت. در سال« 1978م » و پیش از انقلاب، اخوانالمسلمین هیأتی را برای دیدار با خمینی به پاریس فرستاد. پس از به قدرت رسیدن خمینی یکی از اولین هواپیماهایی که در فرودگاه تهران به زمین نشست، هواپیمای حامل هیأت بلند پایەای از اخوان المسلمین بود، که در راس آن ” یوسف ندا ” قرار داشت و اشخاص نظير” جابر رزق” از مصر و ” قالب همت” از سوریه و برخی از نمایندگان از سراسر جهان او را همراهی می کردند.
بسیاری از پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند، که خمینی در تالیف کتاب حکومت اسلامی نظریهی ولایت فقیه را با الهام گرفتن از نظریهی ” الحاکمیه” سید قطب تئوریزه کرده است.
و همچنین علی خامنه ای طلبه خمینی که ایضاً شاگرد خوب نواب صفوی بود، از سینەچاکان اخوان المسلمین است، کتاب ” المستفیل لهذا الدین” سید قطب را به زبان فارسی ترجمه کرد، خامنهای علاقه و ارادت شدید خود نسبت به سید قطب را با اندیشمند و مجاهد خواندن او در مقدمه کتاب بیان می کند.
تعداد زیادی از کتابهای سید قطب در دوره های آموزش عقیدتی سپاه پاسداران تدریس می شود، جزئیات اسرارآمیز فراوانی در روابط اخوانالمسلمین با ايران وجود دارد، که هنوز فاش نشده است، خصوصاً پس از برملا شدن نشست فرماندهان سپاه پاسداران در ترکیه در سال 2014 م.==========
اخوان المسلمین در شرق کوردستاناحمد مفتی زاده در سال « 1933م 1313ش » در سنندج متولد می شود او در شرق کوردستان و جنوب کوردستان در شهرهای سنندج، مریوان، بیاره، سلیمانیه به عنوان طلبه به فراگیری آموزههای دینی و مذهبی می پردازد.
اندیشههای مفتی زاده از اخوانالمسلمین نشاط می گیرد و همچون مرشد خود سید قطب از اسلام سنتی به بیداری اسلامی و جهادی، گرایش پیدا می کند.
احمد مفتی زاده از اندیشههای حکومت اسلامی شامل امت اسلامی بشدت دفاع می کرد، حکومتی که شورای قرآن و احکام شریعت اساس آن باشد. دیدگاه او در رابطه با امپریالیسم و کمونیسم و اسرائیل مشابه دیدگاه خمینی بود و حتی به عربستان سعودی نگاه مثبتی نداشت.
می توان گفت؛ که احمد مفتی زاده شاخص ترین مدافع اندیشه انقلاب اسلامی در کوردستان در دهه چهل و پنجاه بود و از رهبری خمینی دفاع می کرد. تقسیم بندی تشیع صفوی – تشیع علوی ” علی شریعتی ” را بسیار می پسندید و با الهام از او اسلام نبوی – اسلام اموی را از منظر اهل سنت مطرح می کرد، همانند محمود طالقانی شورا برایش اساس حکومت اسلامی بود، لذا می توان مفتی زاده را نسخه اهل سنت تلفیقی از خمینی، شریعتی و نواب صفوی دانست.
با اینکه اکثر اساتید دینی اهل سنت گرایش حکومت دینی و اسلام سیاسی نداشتند، اما مفتی زاده کلید ورود به تراوشات فکری مانیفست سید قطب و برنامه اخوان المسلمین در کوردستان بود و همزمان با خمینی این بستر را در کوردستان برای تشکیل و بنیان اسلام سیاسی آماده می کرد، که باعث گسست و جدایی بافت واقعی جامعه کوردستان و ملت کورد از گرايشات مذهب سنتی به سوی گرايشات اسلام سیاسی و بنیاد گرای بود.
تا قبل احمد مفتی زاده، اخوانالمسلمین در شرق کوردستان ناشناخته بود، با مروج و تبلیغ آن در کوردستان و تشکیل مکتب قرآن، و به قدرت رسیدن خمینی، او نیز خود را وارث این حکومت می دانست و خواهان تقسیم قدرت و سهم خویش از قدرت تازه به دوران رسیده بود.
اولین جنبش اسلام سیاسی در کوردستان را احمد مفتی زاده تحت عنوان مکتب قرآن در سال « 1355ش» در شهر مریوان تأسیس کرد و بعداز مفتی زاده، ناصر سبحانی « متولد 1330 ش پاوه » با تأسیس مدرسه دینی در دوریسان مشغول آموزش طلاب و مروج افکار اخوان المسلمین می شود و در سال « 1359ش » به جنبش اخوان المسلمین کوردستان به رهبری صلاح الدین محمد بهاءالدین می پیوندد، ناصر سبحانی در تشکیل شورای مرکزی سنت « شمس » با احمد مفتی زاده همکاری نزدیکی داشتند. ناصر سبحانی با تشکیل شورای مرکزی اهل سنت و ایران به عنوان عضوی فعال در اخوانالمسلمین شناخته می شود. او چندین سفر به پاکستان و با رهبران اخوانالمسلمین ديدار داشته، در سال « 1367ش » برای دیدار با رهبران اخوانالمسلمین به ترکیه نیز می رود، او در خلال این سفرها با شخصیت های اخوان المسلمین از جمله؛ عمر تلمسانی، مصطفی مشهور محمد احمد الراشد، عبدالله عزام، خورشید احمد دیدار می کند. همچنین با سران جهاد افغانستان مانند کلیدی حکمتیار، برهان الدین ربانی، یونس خالص هم ملاقات و گفتگو داشته.
احمد مفتی زاده و ناصر سبحانی از پایهگذاران اخوان المسلمین و اسلام سیاسی و جهادی در شرق کوردستان بودند.
احمد مفتی زاده در تحکم و استحکام سپاه پاسداران در کوردستان نقشی چشمگیری داشت.==========
اخوانالمسلمین در ترکیهبررسی تاریخ ارتباط حزب عدالت و توسعه ترکیه با جریان اخوانالمسلمین، با روی کار آمدن ” اردوغان ” و تیم همراهش دوره جدیدی از روابط ترکیه و اخوان المسلمین آغاز شد، که این مرحله را می توان به دو دوره انفتاح و وابستگی متقابل تقسیم کرد.
دوران انفتاح – این دوره هم زمان با بهار عربی و اوج حاکمیت اندیشههای احمد داوداوغلو در نظام سیاسی خارجی ترکیه است، در این دوره ترکیه به جریان اخوان به مشابه برگی برنده در چارچوب متغیرهای دیپلماتیک خود نگاه می کند. اردوغان همکاری با جریان اخوانالمسلمین و تلاش برای بسط شبکه ارتباطی ترکیه با اتکا به تشکیلات های اسلامی، که در راس آن اخوان قرار داشت، نوعی بازیابی خود حقیقی ترکیه قلمداد می کرد، با توجه به همین ذهنیت بود، که اردوغان ضمن حمایت کامل از داوداوغلو امکان پاکسازی سازمان یافتهی دیپلمات های کمالیستی از ساختار وزارت خارجه را فراهم آورد، در همین دوره نخستین اختلافات بنیادی در درون حزب حاکم نیز رخ می دهد، که با تصفیەی کامل عبدالله گل همراه می شود، به علاوه در این دوره یک همدلی جویی در جامعه اسلامی ترکیه با جریان اخوانالمسلمین اوج می گیرد، اوج این همدلی را می توان به صورت سمبلیک در حضور ” محمد مرسی” در کنگره حزب عدالت و توسعه دید.
با این اوضاع حمایت مالی و اجتماعی از اخوان المسلمین در ترکیه هدفمند است، حزب عدالت و توسعه از لابی اخوان المسلمین در کشورهای عربی، دستگاهها و رسانههای تبلیغی آنها و نیز شخصیت های تاثیر گذار آنها برای جمع آوری اطلاعات، واسطه گری سیاسی و مهمتر از همه، استفاده تبلیغاتی در داخل و خارج از کشور علاوه بر نقش آفرینی نیابتی برای ترکیه در صحنه منطقه و در داخل ترکیه، موظف است، تا به عنوان سندی برای رهبری اردوغان در جهان اسلام ایفای نقش کند.
حزب حاکم به وسیلهی این جریان تلاش می کند رابطه حزب و جریان اخوانالمسلمین در این مرحله بیش از آنکه برآمده از همبستگی ایدئولوژیکی و رابطه عاطفی باشد، بیشتر مبتنی بر سود متقابل است، اگرچه پیشینهی رابطه میان حزب عدالت و توسعه و جریان اخوانالمسلمین بر همبستگی این دو دلالت دارد، اما پیش بینی می شود، که در آینده این ارتباط قطع گردد.
با این حال اردوغان، که خود بخشی از تحصیلاتش را در مدارس امام خطیب که نوعی مدرسه دینی و مروج برخی تفکرات اخوانالمسلمین بوده و در ترکیه فعالیت داشته، به انجام رسانده.
اردوغان در همان روزهای نخست پس از به قدرت رسیدن محمد مرسی، از او حمایت کرد و حکومت او را به رسميت شناخت و با حمایت از او، خود را در کنار اخوانالمسلمین مصر قرار داد و بدین ترتیب علاقه دیرینه و وابستگی اندیشه خود را به جمعیت اخوان المسلمین به نمایش گذاشت.==========
اخوان المسلمین در عراق و جنوب
کوردستانتاریخ نفوذ اخوانالمسلمین در عراق و کوردستان به سال «1940م » بر می گردد. فعالیت های اخوانالمسلمین به شهرهای کرکوک، اربیل و حلبچه محدود بود. در همین زمان، تعدادی از دانشجویان کورد به دانشگاه الهیات در بغداد پیوسته و با اندیشه اخوانالمسلمین آشنا شدند و از شیخ محمد صواف تاثیر می پذیرند. با اشاره به برخی منابع، اخوانالمسلمین در اوایل دهه « 1950م » بین 30 تا 35 عضو فعال در کرکوک داشته است.
هنگامی، که حزب اسلامی عراق تاسیس شد، تعدادی روحانی کورد در اولین کنگره حزب که درسال « 1960م » در بغداد برگزار شد، شرکت کردند. ملا صلاح عبدالکريم، ملا عبدالعزیز، شیخ عثمان و شیخ مفتی از جمله شرکت کنندگان بودند،اما مرحله فعالیت علنی اخوانالمسلمین چندان طول نکشید، زیرا از فعالیت حزب اسلامی جلوگیری شد و به همین دلیل، این سازمان بار دیگر به فعالیت مخفی روی آورد و به این ترتیب، سازماندهی به طور خاص در شهرهای اربیل، کرکوک و حلبچه آغاز شد.
جریان اخوان المسلمین در جنوب کوردستان ( عراق ) از اواخر دهه « 1960م » بار دیگر فعالیت خود را در قالب دو تشکل یا شاخه تداوم داد. آغاز فعالیت شاخه صديق عبدالعزیز سال « 1979م» بود، و شاخه صلاح الدین محمد بهاءالدین نیز فعالیت خود را از سال « 1980م» همزمان با جنگ بین ایران و عراق، آغاز کرد.
صدیق عبدالعزیز به عنوان عضو قدیمی اولین هسته تشکیلاتی اخوانالمسلمین در شهر حلبچه مؤسس و عضو اصلی شاخه نخست بود.
شاخه دوم اخوان المسلمین، تشکل صلاح الدین محمد بهاءالدین طی نشستی در حلبچه در سال « 1980م » تأسیس می شود. بر اثر جنگ ایران و عراق، بسیاری از اعضا و هواداران این تشکل، از جمله صلاح الدین محمد بهاءالدین به ایران می روند و فعالیت های این سازمان تا سال «1991م » و با بازگشت به کوردستان در ایران دنبال می شود.پس از بازگشت از ایران و جدایی از شاخه صدیق عبدالعزیز جریان اخوانالمسلمین، سرانجام شاخه صلاح الدین محمد بهاءالدین حزب اسلامی جدیدی تحت نام اتحاد اسلامی کوردستان ( یەکگرتووی ئیسلامی کوردستان ) سال « 1999 » تأسیس می گردد. حمایت و پشتیبانی مادی اخوانالمسلمین تحت عنوان خیریه، که به مردم ارائه می دهد، توانسته نقش زیادی در گسترش پايگاه خود در بین مردم شهر و روستا ایجاد کند .
بسیاری از افراد و اعضای احزاب اسلامی در جنوب کوردستان در ترور و خشونت و جنایات هولناک مشارکت داشتهاند و برای گسترش نفوذ خود با جمهوری اسلامی و ترکیه همکاری گسترده داشتهاند.
احزاب اسلام سیاسی کوردستان در جنوب کوردستان از مبلغین و مروجین اخوان المسلمین می باشند، و ارتباط و همکاری وسیعی با مکتب قرآن و پيروان احمد مفتی زاده در شرق کوردستان دارند، هلدینگ سپاه پاسداران همکاری گستردهای با رهبران شاخه های مکتب قرآن و پیروان احمد مفتی زاده در شرق کوردستان دارد.==========
اخوانالمسلمین در قطردر این که اخوانالمسلمین در کشورهای اسلامی در چه تاریخی فعالیتش را آغاز کرده، دقیقاً می توان سخن گفت ؛ اما در مورد قطر این موضوع مشخص نیست، رابطه اخوان با جامعه قطری همیشه با نوعی ابهام همراه بوده است، بیشتر فعالیتهای اخوانالمسلمین در قطر به نوعی رمز گشایی نیاز دارد.
اخوانالمسلمین سالهای متمادی است، که از حمایت دوحه برخوردار است. از سوی دیگر، یوسف القرضاوی مبلغ معروف مصری به عنوان طرفدار سرسخت اخوانالمسلمین از سال «1961م » تاکنون در قطر زندگی می کند و تابعيت قطری دارد. او از طریق برنامه « شریعت و زندگی » که از شبکه الجزیره پخش می شد، به شکل منظم با میلیونها نفر در ارتباط است.
القرضاوی تنها نظریه پرداز اخوان المسلمین به شمار نمی رود، بلکه تاثیر زیادی در وجود اخوانالمسلمین در قطر داشته است و اکثر نهادهای پرورشی و فکری در قطر تحت اختیار اوست.
در چند سال گذشته، ایران، ترکیه و قطر به طور چشمگیری در تشکیل و احیای امپراطوری اسلامی نقش اساسی و کلیدی به اجرا گذاشتهاند، شاید در معدود جاهای با هم دچار اختلاف سلیقه شوند، اما این ازدواج سیاسی ما بین آنها از تاکتیک فراتر رفته و تبدیل به استراتژی شده است.==========
محاکمه ” محمد مرسی” و 23 تن دیگر از رهبران و جماعت اخوان المسلمین در پرونده معروف به جاسوسی برای حماس و مزدوری سپاه پاسداران و جاسوسی برای ایران و ترکیه، پرده از راز بزرگی برداشت و ارتباط پیچیده بین سپاه پاسداران و اخوانالمسلمین و میت در اسناد فاش شده دولت مصر موجود می باشد. و همچنین دو نشریه آمریکایی پرده از جاسوسی نچیروان بارزانی برای ایران و ترکیه برداشتند، که بعداز دیدار با مقامهای ارشد آمریکایی، بلافاصله با مقامهای ایرانی دیدار کرده است.
اسناد و مدارک بسیاری، گویای مدیریت و اداره کردن تلویزیون روداو توسط اخوانالمسلمین « ایران، ترکیه، قطر »موجود می باشد، که تماماً سخن از ارتباط بین نچیروان بارزانی و اخوانالمسلمین می باشد.==========
جمع بندی و نتیجهپس از سقوط امپراطوری عثمانی رهبران مذهبی جهان اسلام دوباره به دنبال احیای امپراطوری اسلامی مشابه امپراطوری دوران خلفای اموی و عباسی بودند. اسلام و سایر اديان های دیگر، جنبشهای سیاسی و اجتماعی بودهاند، که نیل به قدرت و خواست حاکمیت و تصرف را داشتهاند.
دین و سیاست بر خلاف تصور عامه، نمی توانند جدا از هم زیست کنند، در تمام آموزههای دینی ردپای قدرت مشهود است و همیشه در باز تولید و تعریفی دوباره در تلاشند.
خلافت اسلامی ماهیتی فرادست داشته، و از بدو تولد، ایدئولوژی بر ملت غالب بودە و استعمار و غصب در آن نهادینه شده است.
جنبش اخوانالمسلمین تنها از دین بعنوان یک ابزار در نیل به اهداف خود استفاده ابزاری می کند و در این ارتباط از هیچ حربهای برای مقاصد خود بی بهره نیست.
حکومتهای منطقه و فرادست اگر با تشکیل دولت – ملت خود، خواست و آرزوهای ملتهای فرودست را ساقط کردن، در باز تولید و باز تعریف خود کمر به نابودی ملت کورد بستهاند و در این راه کم نیستند مزدوران و سرسپردگانی، که در زیر لوای مذهب و آیین در صف اول پیشقراولان این تهاجم، در کنار دشمنان ملت کورد قرار گرفتهاند.جنبش هیوا